عاشقانه من
سه شنبه 87/12/20 6:40 عصر| | نظر
شاخه گلی خشکیده
قد بالای 180، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و ...
این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند.
قد بالای 180، وزن متناسب ، زیبا ، جذاب و ...
این شرایط و خیلی از موارد نظیر آنها ، توقعات من برای انتخاب همسر آینده ام بودند.
توقعاتی که بی کم و کاست همه ی آنها را حق مسلم خودم میدانستم .
چرا که خودم هم از زیبائی چیزی کم نداشتم و میخواستم به اصطلاح همسر آینده ام لا اقل از لحاظ ظاهری همپایه خودم باشد .
تصویری خیالی از آن مرد رویاهایم در گوشه ای از ذهنم حک کرده بودم ، همچون عکسی همه جا همراهم بود .
تا اینکه دیدار محسن ، برادر مرجان – یکی از دوستان صمیمی ام به تصویر خیالم جان داد و آن را از قاب ذهنم بیرون کشید.
از این بهتر نمیشد. محسن همانی بود که میخواستم ( البته با کمی اغماض!) ولی خودش بود . همان قدر زیبا ،
با وقار ، قد بلند ، با شخصیت و ...
در همان نگاه اول چنان مجذوبش شدم که انگار سالها عاشقش بوده ام و وقتی فردای آن روز مرجان قصه ی دلدادگی محسن به من را تعریف کرد ، فهمیدم که این عشق یکطرفه نیست.
وای که آن روز ها چقدر دنیا زیباتر شده بود . رویاهایم به حقیقت پیوسته بود و دنیای واقعی در نظرم خیال انگیز مینمود.
به اندازه یی که گاهی وقت ها میترسیدم نکند همه ی اینها خواب باشد .
اما محسن از من مشتاق تر بود و به قدری در وصال مان عجله داشت که میخواست قبل از رفتن به سربازی به خواستگاری ام بیاید و با هم نامزد بشویم.
ولی پدرم با این تعجیل مخالفت کرد و موضوع به بعد از اتمام دوران خدمت محسن موکول شد.
محسن که به سربازی رفت ، پیوندمان محکم تر شد . چرا که داغ دوری ، آتش عشق را در وجودمان شعله ورتر کرده بود و اگر قبل از آن هفته یی یک بار با هم تماس داشتیم ، حالا هر روز محسن به من تلفن میکرد و مرتب برایم نامه مینوشت.
هر بار که به مرخصی می آمد آن قدر برایم سوغاتی می آورد که حتی مرجان هم حسودی اش میشد !
اما درست زمانی که چند روزی به پایان خدمت محسن نمانده بود و من از نزدیکی وصال مان در پوست خود نمیگنجیدم ، ناگهان حادثه یی ناگوار همه چیز را به هم ریخت .
<< انفجار یک مین باز مانده از جنگ منجر به قطع یکی از پاهای محسن شد >>
این خبر تلخ را مرجان برایم آورد همان کسی که اولین بار پیام آور عشق محسن بود .
باورم نمیشد روزهای خوشی ام به این زودی به پایان رسیده باشند .چقدر زود آشیان آرزوهایم ویران شده بود و از همه مهمتر سوالاتی بود که مرا در برزخی وحشتناک گرفتار کرده بود . آیا من از شنیدن خبر معلولیت محسن برای خودش ناراحت بودم یا اینکه . . .
آیا محسن معلول ، هنوز هم میتوانست مرد رویاهایم باشد ؟ آیا او هنوز هم در حد و اندازه های من بود ؟!
من که آن قدر ظاهر زیبای شوهر آینده ام برایم اهمیت داشت .
محسن را که آوردند هنوز پاسخ سوالاتم را نیافته بودم و با خودم در کشمکش بودم .
برای همین تا مدتها به ملاقاتش نرفتم تا اینکه مرجان به سراغم آمد .
آن روز مرجان در میان اشک و آه ، از بی وفایی من نالید و از غم محسن گفت . از اینکه او بیشتر از معلولیتش ، ناراحت این است که چرا من ، به ملاقاتش نرفته ام .
مرجان از عشق محسن گفت از اینکه با وجود بی وفائی من ، هنوز هم دیوانه وار دوستم دارد و از هر کسی که به ملاقاتش می رود سراغم را میگیرد.
هنگام خداحافظی ، مرجان بسته یی کادو پیچی شده جلویم گرفت و گفت:
این آخرین هدیه یی است که محسن قبل از مجروحیتش برایت تهیه کرده بود . دقیقا نمیدونم توش چیه اما هر چی هست ، محسن برای تهیه ی اون ، به منطقه ی مین گذاری شده رفته بود و . . . این هم که می بینی روی کادوش خون ریخته ، برای اینه که موقع زخمی شدن ، کادو دستش بوده و به خاطر علاقه ی به تو ، حاضر نشده بود اون رو از خودش دور کنه .
بعد نامه یی به من داد و گفت :
این نامه رو محسن امروز برای تو نوشت و گفت که بهت بگم : (( نامه و هدیه رو با هم باز کنی ))
مرجان رفت و ساعت ها آن کادوی خونین در دستم بود و مثل یک مجسمه به آن خیره مانده بودم .
اما جرات باز کردنش را نداشتم .
خون خشکیده ی روی آن بر سرم فریاد میزد و عشق محسن را به رخم میکشید و به طرز فکر پوچم ، میخندید.
مدتی بعد یک روز که از دانشگاه بر میگشتم وقتی به مقابل خانه مان رسیدم ، طنین صدای آشنائی که از پشت سرم می آمد ، سر جایم میخکوبم کرد .
_ سلام مژگان . . .
خودش بود . محسن ، اما من جرات دیدنش را نداشتم .
مخصوصا حالا که با بی وفائی به ملاقاتش نرفته بودم .
چطور میتوانستم به صورتش نگاه کنم !
مدتی به همین منوال گذشت تا اینکه دوباره صدایم کرد
و این بار شنیدن صدایش لرزه بر اندامم انداخت .
_ منم محسن ، نمی خوای جواب سلامم رو بدی ؟
در حالی که به نفس نفس افتاده بودم بدون اینکه به طرفش برگردم گفتم
_ س . . . . سلام . . .
_ چرا صدات میلرزه ؟ چرا بر نمی گردی ! نکنه یکی از پاهای تو هم قطع شده که نمیتونی این کار رو بکنی ؟
یا اینکه نکنه اونقدر از چشات افتادم که حتی نمی خواهی نگاهم کنی ! . . .
این حرفها مثل پتک روی سرم فرود می آمدند . طوری که به زور خودم را سر پا نگه داشته بودم .
حرفهایش که تمام شد . مدتی به سکوت گذشت و من هنوز پشت به او داشتم .
تا وقتی که از چلق و چلق عصایش فهمیدم که دارد میرود .
آرام به طرفش برگشتم و او را دیدم ، با یک پا و دو عصای زیر بغلی . . . کمی به رفتنش نگاه کردم ، ناگهان به طرفم برگشت و نگاهمان به هم گره خود .
وای ! که چقدر دوست داشتم زمین دهان باز میکرد و مرا می بلعید تا مجبور نباشم آن نگاه سنگین را تحمل کنم .
نگاهی که کم مانده بود ستون فقراتم را بشکند !
چرایش را نمیدانم . اما انگار محکوم به تحمل آن شرایط شده بودم که حتی نمیتوانستم چشمهایم را ببندم .
مدتی گذشت تا اینکه محسن لبخندی زد و رفت . .
حس عجیبی از لبخند محسن برخاسته بود . سوار بر امواج نوری ، به دورن چشمهایم رخنه کرد و از آنجا در قلبم پیچید و همچون خون ، از طریق رگهایم به همه جای بدنم سرایت کرد .
داخل خانه که شدم با قدمهای لرزان ، هر طور که بود خودم را به اتاقم رساندم و روی تختم ولو شدم . تمام بدنم خیس عرق شده بود . دستهایم می لرزید و چشمهایم سیاهی میرفت . اما قلبم . . .
قلبم با تپش میگفت که این بار او میخواهد به مغزم یاری برساند و آن در حل معمائی که از حلش عاجز بودم کمک کند .
بله ، من هنوز محسن را دوست داشتم و هنوز خانه ی قلبم از گرمای محبتش لبریز بود که چنین با دیدن محسن ، به تپش افتاده بود و بی قراری میکرد.
ناخودآگاه به سراغ کادو رفتم و آن را گشودم . داخل آن چیزی نبود غیر از یک شاخه گلی خشکیده که بوی عشق میداد .
به یاد نامه ی محسن افتادم و آن را هم گشودم . (( سلام مژگان ، میدانم الان که داری نامه را میخوانی من از چشمت افتاده ام ، اما دوست دارم چیز هائی در مورد آن شاخه گل خشکیده برایت بنویسم . تا بدانی زمانی که زیبائی آن گل مرا به هوس انداخت تا آن را برایت بچینم ، میدانستم گل در منطقه خطرناکی روییده ، اما چون تو را خیلی دوست داشتم و میخواستم قشنگترین چیز ها برای تو باشد . جلو رفتم و . . .
بعد از مجروحیتم که تو به ملاقاتم نیامدی ، فکر کردم از دست دادن یک پا ، ارزش کندن آن گل را نداشته .
اما حالا که درام این نامه را می نویسم به این نتیجه رسیده ام که من با دیدن آن گل ، نه فقط به خاطر تو ، که درواقع به خاطر عشق خطر کردم و جلو رفتم ، عشق ارزش از دست دادن جان را دارد ، چه برسد به یک پا و …
گریه امانم نداد تا بقیه ی نامه را بخوانم . اما همین چند جمله محسن کافی بود ، تا به تفاوت درک عشق ، بین خودم و محسن پی ببرم و بفهمم که مقام عشق در نظر او چقدر والا است و در نظر من چقدر پست .
چند روزی گذشت تا اینکه بر شرمم فایق آمدم . به ملاقات محسن رفتم و گفتم که ارزش عشق او برای من آن قدر زیاد است که از دست دادن یک پایش در برابر آن چیزی نیست و از او خواستم که مرا ببخشد.
اکنون سالها است که محسن مرا بخشیده و ما درکنار یکدیگر زندگی شیرینی را تجربه میکنیم.
ما ، هنوز آن کادوی خونین و آن شاخه گل خشکیده را به نشانه ی عشق مان نگه داشته ایم.
غیرآرشیویها
پیوندها
-
همفکری
عاشق آسمونی
دل نوشته ها
لنگه کفش
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
آخرالزمان و منتظران ظهور
اوتیسم
لبهای زخمی
و رها می شوم آخر...؟!!
خاکستر سرد
آخرین روز دنیا
علی داودی
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
گل دختر
مهدیانه ( شعر انتظار )
سروش دل
روانشناسی آیناز
کلبه عشق
یادداشتها و برداشتها
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
همسفر
««« آنچه شما خواسته اید...»»»
.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
ناز آهو
فقط خدا رو عشقه
اویس مردی از دیار قَرَن
عشق آباد شهرمن
تنهاتر از سکوت . . .
خدا، یه کاری کن ...
نور
توشه آخرت
manna
خون هر آن غزل که نگفتم به پای تست !!!!
عشق الهی: نگاه به دین با عینک محبت، اخلاق، عرفان، وحدت مسلمین
ورود پسرا در خنده بازار ممنوع
سماموس
زندگی عاشقانه
پاتوق دخترها و پسرها
موعود
مثلث یک ضلعی
روان شناسی psycology
ترنم باران
همکلاس
یاوران مهدی (عج)
نگاهی دیگر
دنیای فناوری و اطلاعاتpolymer (شیمی.نانو.مکانیک.پلاستیک.لاستیک.)
عطر حضور
خط بارون
زورخانه باباعلی
عشق سرخ
ndayeeshgh
گنجینه
پایگاه اطلاعاتی و کاربردی شایگان
هیلاری
تبسم
ღ★ღفقطتوღ★ღ
دانلود ، ترفند ، برنامه ، بازِِی ، آهنگ ، کلیپ ، عکس،داستان
مشق عشق
عشق بی پایان
همسفر عشق
دولت جاویدیافت هرکه نکونام زیست
سیر و سلوکی در اسلام و دیگر ادیان
ایستگاه دوستی
حســرت پـــرواز
دلتنگی های تنهایی
حقیقت بهائیت
فقط عشق
$هرچی عشقم بکشه$ ((سرگرمی سابق))
ولایت علیه السلام
. . . آنگه که دلم لرزید
شتاب لحظه ها
امین نورا ( پسر سیستان )
مسافری تاناکجا.مجله اینترنتی طنرناکجا آباد -نثرهای ادبی سیاوش
یک دو سه
وبلاگ رسمی تورج
دخترعموپسرعمو
چرند و پرند
دانلود فیلم موزیک آموزش هک دانلود نرم افزار جک و اس ام اس جدید
دانلود عکس وکلیپ اونجو
عشق من
اس ام اس و جوک و مطالب خنده دار و عاشقانه
الهی گاهی نگاهی
مه مهتاب
گل نرگس شهلا
کا غذ زرد
جدیدترین خبرهای پزشکی
سایت مسعود ده نمکی
بدن سازی نو ین
سایت محمد حسین زمان
*به نام نامیه نامی که جز او نامی نیست*
بختیاری ها
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر، یونان
عشق های رنگین
قلب عاشق من
نوشابه ای با طعم بها ییت
تو هما ت یک د ا نشجو
پژواک دل
وب نوشته های کودک فهیم
bax خنک
دختر و پسر ها وارد نشند اینجا مرکز عکس های جدید ودانلوده
دیشب گناهی کرده ام....
(همه چیز درباره ماهواره)
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
شعرهای عاشقانه
یکدلی در سفر زندگی
عد ل
تنها ستاره ام توی آسمون ....
موج های آرام
توکـــــل بــــــه خــــــدا
عاشق تنها
پرسش مهر 9
مرکز دانلود موسیقی و فیلم
اس ام اس عاشقانه
بی وتن
دلتنگی.تنهایی.مهربونی
سینمای ایران
دانلود موزیک روز
منتظران دل شکسته
سایت رسمی ترانه علیدوستی
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
پرواز با پلاک ها
دل تنها
مذهب
*** \\\ *** /// *** هلاک عشق *** \\\ *** /// ***
خاطرات عسل خانوم
..:: نـو ر و ز::..
باور
دختر تهرانی
دختر زیبای من
تمامی دنیا
سوگند
s.a.e.e.d
پشت خطی
جالبــــــــــات و ....
یا ضامن آهو
باز هم کلیپ
ساری سرگرمی
سایت تفریحی
نجوا
دلداده
عکس وکلیپهای باور نکردنی از حوادث واقعی
اقامت امریکا
دانلود موزیک ایرانی و خارجی
دخترانه
امپراطور دانلود و اموزش
دنیای کلیپ صوتی وتصویری
..:: پایگاه خبری لک نیوز ::..
((((( دانلود کتاب)))))
(((( پیدا کردن شماره تلفن ))))
بورس اوراق بهادرار تهران
مشاوره پزشکی (پزشک خود باشید)
سایت رسمی باشگاه استقلال
سایت رسمی باشگاه پرسپولیس
مسایل ومشکلات جنسی زنان
مسایل و مشکلات جنسی مردان
مسایل و مشکلات جنسی کودکان
پایگاه اطلاع رسانی پزشکی
قیمت سکه و طلا
دانلود بازی
((طول عمر خود را حدس بزنید))
گیاهان دارویی و خواص انها
محاسبه قد و وزن ایده ال
((خرید اینترنتی بلیط قطار))
(( پرداخت قبوض اب _برق_تلفن))
((خر ید کارت شارژ ))
فروش اینترنتی محصولات ایران خودرو
دوست داری چهره 20سال دیگتو ببینی کلیک کن
سایت رسمی شادمهر عقیلی
سایت رسمی ابی
سایت رسمی هلن
سا یت رسمی ساسی مانکن
سایت رسمی گروه ارین
سایت رسمی مهران مدیری
سایت رسمی محسن چاوشی
سایت رسمی محمد اصفهانی
سایت رسمی فرسید امین
سایت رسمی فرزاد حسنی
سایت رسمی احسان خواجه امیری
سایت رسمی بهرام رادان
سایت رسمی فرزاد فرزین
سایت رسمی محمد رضا گلزار
سایت رسمی سامی یوسف
وب سایت رسمی نیوشا ضیغمی
سایت رسمی شبنم قلی خانی
سایت رسمی ابراهیم حاتمی کیا
دانلود نرم افزار
((دانلود کلیپ ))
راهنمای خرید لپ تاپ
راهنمای خرید را یا نه
راهنمای خرید مو با یل
تغییر نشا نی وکد پستی کارت ملی
پیدا کردن کدپستی
((سا یت گرد اب))مرکز مبارزه با جر ا یم سا یبری
امام رضا