• وبلاگ : ((((((((( حباب زندگي ))))))))
  • يادداشت : تقديم به نسترن
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام دوست خوب
    هر وقت مينويسي اين حس که نفسه آدمو تنگ ميکنه و جگر آدمو ميسوزونه ياد من ميافته منم يه کوچولو دارم که چشمانه غريبش هميشه دنباله پدرش ميگرده و ميخواي زمين و زمان رو بهم بزني تا حسرت رو تو چشمهاش نبيني که چطور خط پدر رو دنبال ميکنه و دلتنگي ميمونه تو چشماش.و اون پاهاي کوچک و چشمهاي قشنگ حسر رو ميکشونه و تو اينو نميتوني تحمل کني براي همين در حسرت پروازم تا نباشم که ببينم. لطفا پيام هاي منو عمومي نکنيد من نميخوام کسي بفهمه
    پاسخ

    با سلام از اينكه لطف كرديد نظر داديد ممنونم _موفق باشيد _امين