• وبلاگ : ((((((((( حباب زندگي ))))))))
  • يادداشت : مرگ عشق
  • نظرات : 0 خصوصي ، 1 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام دوست عزيز

    نميدانم چرا روي نوشته هاي شما حساس شدم .حساس شدم چون اون رنجي رو كه موقع نوشتن متنها داريد رو منم حس ميكنم اونقدر جگر سوزه كه بعد از چندبار نوشتنه اين گونه متنها ديگه دلت نميخواد بنويسي چون خسته و دلشكسته ميموني بدونه اينكه مرحمي به روي زخمهات داشته باشي فكر كنم جدايي عامله سوختنته و نگاه به صورت دختري كه رنجه دوري غمگيني خاصي به صورتش ميده و اين آدمو آتيش ميزنه ميخواي زمين و زمان رو براش بهم بريزي ميفهمم نميدونم تو محصوله جدائي هستي يا مرگ ولي باز تحمله دومي بهتره من دومي رو تجربه كردم باز آدم ميگه نيست اما باشه و دسترسي نداشته باشي بدتر ميكنه اوضاع رو و بدتر وبدتر وبدتر از همه اينكه روحت حساس باشه و بنويسي . منم مينويسم بيشتر شعر برام مهم نيست خانوم باشي يا آقا اما درد درونت رو ميفهمم و اگه كاري از دستم بر بياد كوتاهي نميكنم .

    من پير سال و ماه ني ام

    يااااااااااااااااار بي وفاست

    شاد و آرام باشي

    پاسخ

    با سلام به دوست عزيز و مهربانم از اين كه نوشته هاي منو ميخوني واظهار نظر ميكني خوشحال شدم _موفق باشي _امين